بازی The Legend of Zelda Breath of the Wild
- برند: نینتندو
- کدکالا:
جهان Breath of the Wild بر خلاف بازی های دیگر، محیطی است که در آن هر چه فکر می کنید امکان پذیر است. هر متر این جهان وسیع، پر شده از رمز و راز که راه رسیدن به آن را در اختیار خلاقیت بازیکن گذاشته. محیطی پر از دشمن و اتفاقاتی که شما را به خطر می اندازند اما در عین حال کاملا آرامش بخش هستند. هر تکه از این جهان گسترده، آنقدر جزییات دارد که دنبال کردن ماموریت یا کاری که قصد انجامش را داشتید بسیار سخت می شود، چون همیشه عاملی هست که حواس شما را در اختیار گرفته و باعث می شود کاری را که می خواستید انجام بدید را کاملا فراموش کنید. به راحتی می شود گفت که جهان این بازی بهترین جهانی هست که در یک بازی جهان باز دیدیم. جهان وحشی این بازی، با یک سبک منحصر به فرد رنگ آمیزی شده. سبکی که زیر مجموعه Cel shading به حساب می آید اما این بار به جای طراحی کارتون مانند Wind Waker، تیم Eiji Aonuma سبکی شبیه انیمیشن های استودیو گیبلی را پیاده سازی کردند.
گذر باد و تکان دادن مو های لینک و آتش و چمنزارها به همان سمتی که می وزد بسیار چشم نواز است. لازم به ذکر است که تمام نور پردازی بازی به صورت ریل تایم هست و به همین دلیل پرتو های نور با توجه به زمان بازی و محل قرار گیری خورشید، یا منابع نور دیگر، تغییر می کند و مانند بازی های جهان باز دیگر مثل Watch_Dogs 2 از قبل محل سایه ها تعیین نشده.
تمام انعکاس های بازی کاملا ریل تایم بوده و هیچگونه Cube Mapping در این بازی وجود ندارد. حتی عواملی همچون باران، انعکاسی کاملا واقعی دارند. طوفان شن، رعد و برق، برف و باران، همه و همه بسیار چشم نواز طراحی شده اند. دهکده ها هم هر کدام معماری خاص خودشان را دارند. مثلا دهکده ای که همیشه در معرض باران قرار دارد سقفی شیب دار و دهکده ایی که در صحرا قرار دارد از طراحی های خانه هایی با بادگیر بهره می برد.
موسیقی در سری افسانه زلدا همیشه بسیار مهم بوده. عنوان های قبلی در این سری اکثرا سمفونی دارند و عنوانی مثل Skyward Sword کاملا از موسیقی با سازهای واقعی یا به اصطلاح ارکستریتد بهره می برد. موسیقی زلدای جدید متشکل از قطعات آرام و شکسته پیانو و گاهی هم الکترونیک است.
یکی از بزرگترین نکات مثبت زلدای جدید گیم پلی آن است. گیم پلی ای کاملا جدید که هنوز حس و حال بازی های قبلی را دارد. Breath of the Wild بازیکن را به ماجراجویی و ازمون و خطا تشویق می کند و به بازیکن های ماجراجو پاداش می دهد.
بازی تمام ابزار های مناسب را همان اول بازی و در محدوده آموزشی بازی به نام Great Plateau، که به خودی خود بسیار گسترده است، در اختیار بازیکن قرار می دهد. همه این قابلیت ها را لینک به کمک تبلت خود به نام Sheika Slate، که شباهت زیادی هم به سوییچ و دسته وی یو دارد، بدست می آورد.
۳۱ سال و ۱۸ نسخه از سری افسانهی زلدا میگذرد. برای کسی که هیچ تجربهای از بازی کردن این سری نداشته، شروع کردن از آخرین نسخه شاید کمی سخت باشد اما نینتندو با هوشمندی و برای فروش بیشتر سوییچ، جدیدترین نسخه از بازی را طوری ساخته که برای همه قابل فهم و لذتبخش باشد. با اینکه طرفداران قدیمی زلدا بدون شک از بازگشت به سرزمین «هایرول» و مبارزه با «گنون»، دشمن اصلی این سری لذت خواهند برد، کسانی هم که تا پیش از این لینک و زلدا را هم با هم اشتباه میگرفتند تجربهی خارقالعادهای در Breath of the Wild خواهند داشت. داستان بازی از جایی شروع میشود که لینک از خوابی ۱۰۰ ساله بیدار میشود و حافظهاش را از دست داده. او بدون هیچ سرنخی از جای خود برمیخیزد و مانند ما، به دنبال جواب است. لینک با پیرمردی آشنا میشود که ذره ذره او را با دنیای اطرافش آشنا میکند، از گذشتهی سرزمین میگوید و راه و هدف لینک را مشخص میکند. جنگجوی شجاع ما که در تلاش برای یادآوری خاطراتش است، زلدا را به یاد میآورد. پرنسسی که در طول ۱۰۰ سال گذشته با گنون میجنگیده و حالا دیگر وقتش است که لینک، به کمک دیگر یارانش به یاری او بشتابد. داستان The Legend of Zelda: Breath of the Wild به قدری روایت ملموس و قابل فهمی دارد که به سرعت درگیر آن میشوید و آنقدر پرجزئیات است که خیلی وقتها بیخیال مأموریتهای اصلی میشوید و دنبال مراحل فرعی میروید تا خلأهای داستانی را پر کنید. قصهی پر پیچ و خم شجاعت لینک و ازخودگذشتگی زلدا، با اینکه حالا فراموش شده و ما در طول بازی کم کم آن را کامل میکنیم، نمونهی کاملی از یک حماسهی مدرن است. عناصر قهرمانپروری و شجاعت به وضوح در داستان دیده میشوند و فارغ از ظواهر کارتونی و کاراکترهای کم سن و سال، یک داستان واقعاً حماسی را تجربه میکنیم. داستانی که ما به عنوان بازیکننده، بخشی از آن هستیم و غیر از مراحل از پیش تعیین شده، حتی گذشت و گذار بیهدف در هایرول هم کم از یک ماجراجویی پیچیده ندارد. یک بار در بازی مسیر میانبری را در میان کوهستان انتخاب کردم و به خاطر شرایط بد آب و هوا، مجبور شدم سه شب با چندتکه چوب و سنگ چخماق آتش درست کنم تا هوا صاف شود و لینک بتواند از صخرهها بالا رود، چون به دلیل جریان تند رودخانه امکان شنا هم وجود نداشت. همین لحظات کوتاه و جادویی در بازی است که آن را به عنوان یکی از دوستداشتنیترین تجربههای گیمری در ذهنتان حک خواهد کرد.
همانطور که داستان بازی به دل مینشیند و مخاطب را همراه میکند، روند کلی بازی و گیمپلی نیز به راحتی و به سرعت به مکانیسمهای آشنایی تبدیل میشود که استفاده از آنها در مبارزات و حل کردن پازلها بدون هیچ چالشی همراه خواهد بود. بازیهای جهانباز نقشآفرینی به خاطر سبکشان همواره از پیچیدگیهایی ضروری همراه بودند و معمولاً باید چندین ساعت صرف آشنا شدن با محیط بازی، منوها، اسلحهها و قابلیتهای کاراکتر کنید. به این دست بازیهای باید وقت بدهید تا خودشان را نشان دهند و حتی ممکن است در ساعات اولیه خستهکننده باشند. اما زلدا در اینجا هم جادوی خودش را نشان میدهد و در اقیانوسی از قابلیتها و گزینهها پرتابتان نمیکند. لینک هر ویژگی جدیدی که به دست میآورد، هر کار جدیدی که یاد میگیرد و هر جای جدیدی که میرود شما باعث آن بودهاید. این همراهی با کاراکتر در طول بازی و پیشرفت با یکدیگر، یکی از بزرگترین لذتهایی است که یک بازی نقشآفرینی میتواند به همراه داشته باشد. بازی به شدت عمیق است و گیمپلی آن بعد از ده یا بیست ساعتی که سپری کنید، قابل مقایسه با دقایق اول نیست اما این روند پیشرفت کاملاً تدریجی و قابل درک است و در استفاده از ویژگیهای لینک گیج نخواهید شد. در یک مبارزه به خودتان میآیید و میبینید که بدون فکر کردن نوع تیر تیرکمان را عوض میکنید و حتی از یک کمان با برد بیشتر استفاده میکنید و در عین حال لباسی پوشیدید که چند دقیقهای قویترتان میکند و همزمان حواستان هم نیروهای جادویی تبلتتان هست. همهی اینها بدون آموزشهای حوصلهسربر و راهنماییهای گاه و بیگاه به دست آمده و نشان میدهد سازندگان چقدر به فهم و شعور مخاطب احترام گذاشتهاند.
سرزمین عظیم و زیبای هایرول به قدری بزرگ و متنوع است که هر قسمت آن میتواند نقشهی یک بازی جهانباز دیگر باشد. بحث زیبایی هنری به کنار، دنیای Breath of the Wild به قدری پرجزئیات است که حتی اگر بیهدف هم گشت و گذار کنید بعید است حوصلهتان سر رود و همیشه چیزی برای کشف کردن وجود دارد. در یکی از قدمزدنهای گاه و بیگاهم در سرزمین هایرول، به چاه آبی برخوردم که بسته شده و یک تکه گوی فلزی بیرون آن افتاده بود که با زنجیر به چاه متصل شده بود. با قدرت جابهجایی اجسام فلزی گوی را داخل چاه انداختم و ناگهان موجود گیاهمانندی ظاهر شد یک «دانهی کوروک» به من دارد. با جمع کردن تعدادی از این دانههای میتوانید قدرتهایتان را ارتقا دهید. همین اتفاقات به ظاهر کوچک است که به دنیای بازی جان و طراوت میدهد. اینکه بدانید در دوردستها همیشه چیزی منتظر شماست حس فوقالعادهای است که بازیهای جهانباز معدودی از آن برخوردار هستند. جهان تعاملی بازی به قدری پویا و ملموس است که حتی میتوان درختها را قطع کنید و تنهی آنها را روی سر دشمنان بیندازید. فقط اگر هنگام سپری کردن یک شب آرام کنار رودخانه متوجه شدید ماه به رنگ قرمز درآمده و از زمین دود بلند میشود خیلی وحشت نکنید، اینها از نشانههای قدرت گرفتن گنون است و ندای زلدا را خواهید شنید که از خطر قریبالوقوع او آگاهتان میکند. دنیای بازی همیشه هوایتان را دارد.
حتی اگر تنها دلیل سازندگان برای انتخاب این سبک گرافیکی برای بازی، محدودیتهای سوییچ باشد، باید دست آنها را بوسید. این داستان و اتمسفر را نمیتوان با یک گرافیک واقعگرایانه یا کاملاً کارتونی تصور کرد. گرافیک بازی همان چیزی است که باید باشد، درست مانند تمام دیگر بخشهایش. زیباییهای ظاهری بازی مثل یک نسیم بهاری نوازشتان میکند و قلقکتان میدهد. نورپردازی به قدری چشمنواز است که The Last Guardian را شرمنده میکند. افکتهای انفجار و ناپدید شدن دشمنها کارتونی اما کاملاً به جا و مناسب هستند و به بقیهی محیط بازی میخورند. حالات صورت کاراکترها با اینکه انیمیشنهای کمی دارند اما به خوبی احساسات را منتقل میکند و به لطف صداگذاری بخشهای مهم میان پردهها، کاملاً با داستان درگیر میشوید. حرکات لینک در چرخاندن شمشیر و پرتاب نیزهها بسیار واقعگرایانه طراحی شده و سنگینی و سبکی سلاح را به خوبی احساس میکنید. تنها ایراد (آن هم از نوع بنیاسرائیلاش) بازی شاید همان کیفیت پایین بافتها و کاهش نرخ فریم بازی در صحنههای شلوغ باشد. در جاهای که از عکس به عنوان بافت یک شی استفاده شده اگر به اندازهی کافی نزدیک شوید رزولوشن پایین بافتها توی ذوقتان میزند و یک مبارزهی نزدیک با چندین دشمن و احتمالا به همراه انفجار هم داشته باشید نرخ فریم بازی افت محسوسی میکند. اما زلدا اصلاً دربارهی گرافیک فنی فوقالعاده نیست. زلدا یعنی لذت بی حد و حصر در گشتزدن دنیای بیکرانش، مبارزه با دهها دشمن و به شیوههای مختلف، حل کردن پازلها و تجربهی ماجراجویی لینک در سفرش به سمت نجات زلدا.
تنوع سلاح در این بازی فوق العاده است! از شمشیر و نیزه گرفته تا بومرنگ و کمان، همه و همه را می توان درجهان وسیع این بازی پیدا کرد. مکانیک جدیدی که برای اولین بار در این سری می بینیم، خرابی سلاح هست. همه سلاح ها با توجه به جنسشان بعد از مدتی خراب می شوند. این مکانیک بازیکن را مجبور می کند که همه نوع سلاح را امتحان کند و سلاح های متناسب با نوع دشمن مقابلش را به کار گیرد. شمشیر، سلاحی متوسط با محدوده آسیب رسانی پایین است که برای دشمنان عادی بازی توصیه می شود. نیزه صدمه کمی به دشمنان می زند اما سرعت بالایی دارد و فاصله مناسبی بین شما و دشمن برقرار می شود که بسیار امن تر از شمشیر خواهد بود.
با بومرنگ علاوه بر صدمه زدن به دشمنان نزدیک، میتوان پرتاب هم کرد اما احتمال گرفتن آن توسط دشمن شما بسیار زیاد است. شمشیر بلند و Claymore هم صدمه زیادی به دشمنان میزند اما بسیار کند هستند. علاوه بر این ها، چوب های جادو نیز در بازی وجود دارند که هر کدام المان مخصوص خودشان، مانند اتش، برق و یخ را پرتاب می کنند. همه سلاح های بازی را می توان پرت کرد اما پرت کردن صدمه زیادی به سلاح شما می زند ولی دو برابر به دشمنان آسیب می رساند. توصیه می شود فقط زمانی این کار را انجام دهید که سلاح تان در مرز خراب شدن باشد. بعضی از سلاح ها علاوه بر خصوصیت مربوط به کلاسشان، قابلیت های دیگری مثل آتش و نور دارند که هر کدام روبروی دشمن خاص خود موثر هستند. میزان صدمه وارده هر کدام از این سلاح ها با توجه به موقعیت بازیکن و کمبوها، کم و زیاد می شود. مثلا نگه داشتن دکمه Y باعث شارژ شدن Spin Attack می شود.
شخصی سازی لباس ها نیز امکان پذیر است. هر لباس قابلیت خاص خود را دارد و ظاهری کاملا منحصر به فرد دارد. حتی اگر از رنگ بندی لباستان خوشتان نیامد، می توانید آن را به رنگ دلخواهتان در آورید.
لباس ها بهترین راه برای گرم یا خنک نگه داشتن شما هستند اما جزو گرانترین وسایل بازی نیز به شمار می روند. بعضی از لباس ها، قابلیت های مخفی ای دارند که در طول بازی به آن ها می رسید که خود حس اکتشاف و رضایت خاصی را به بازیکن میدهد.
نکته اصلی که Breath of the Wild را از بازی های جهان باز دیگر متمایز می سازد، قابلیت کوهنوردی است. از هر سطحی که می بینید می توانید بالا بروید. همین نکته سبب می شود تا چندین راه برای رسیدن به مکان های مختلف وجود داشته باشد. آب و هوا هم بسیار در کوهنوردی موثر هستند؛ مثلا در هوای بارانی سطوح لیز می شوند و لینک نمی تواند سطح زیادی را طی کند. کوهنوردی نیازمند استقامت است و شما فقط به اندازه ای که توانایی دارید می توانید از سطوح بالا بروید. اما می توان این حلقه سبز رنگ که نشانگر توانایی و استقامت است را ارتقا داد.
The Legend of Zelda: Breath of the Wild آنچه را خوبان همه دارند یکجا دارد. بعید است یک بازی به این زودیها به شاهکاری که نینتندو خلق کرده نزدیک شوند. هجدهمین افسانهی زلدا برگ ارزشمندی در کتاب ماجراجوییهای لینک است. نینتندو فقط یه بازی فوقالعاده خلق نکرده، بلکه یک دورهی آموزشی کامل برای دیگر بازیسازها تدارک دیده که با همهی کبکبه و دبدبهشان نتوانستند اثری به بینقصی افسانهی زلدا بسازند و همیشه یه جای کارشان لنگ زده است. Breath of the Wild نه تنها جاییش لنگ نمیزند، بلکه همهی اجزایش مثل ساعت کار میکنند و در خدمت به یکدیگرند. Breath of the Wild همهی آن چیزی است که یک بازی ویدیویی باید باشد.در صورت تمایل می توانید این بازی را از فروشگاه سافت اسپات تهیه نمایید.
منبع: دیجیاتو و زومجی
Recommended | Minimum | System Requirements |
Unknown | OS | |
Unknown | CPU | |
Unknown | Memory | |
Unknown | Graphics |
1) دقت داشته باشید که آنتی ویروس شما به طور کامل غیرفعال باشد.
2) فایل های فشرده را توسط نرم افزار WinRar اکسترکت کنید
3) در مسیر اکسترکت شده با اجرای فایل setup به نصب بازی بپردازید.
تذکر1: در هنگام نصب، دقت داشته باشید که تیک گزینه های اضافی را بردارید. گزینه های اضافی “Update DirectX”، سایر زبان های غیر از انگلیسی و نسخه های مختلف C++ بازی می باشند. دقت کنید که توصیه می شود به صورت جداگانه تمامی نسخه های 32بیتی و 64بیتی پیش نیاز Microsoft Visual C++ از 2005 الی 2015 را بر روی سیستم خود نصب کنید تا مشکلی نداشته باشید. ضمنا نرم افزارهای امنیتی و آنتی ویروس را در هنگام نصب خاموش و غیرفعال کنید.
تذکر2: در صورتی که میزان حافظه رم سیستم شما 8 گیگابایت و کمتر است حتما در پنجره ابتدایی نصب، گزینه مربوط به محدودکننده رم را فعال کنید، تا عملیات نصب به صورت پایدار باشد.
تذکر3: در هنگام نصب اگر با خطای ُStop Working و به صورت خاص ISDone.dll مواجه شدید دقت کنید که این خطا برای نصب بازی های با ستاپ حجیم و سنگین بر روی سیستم های با سخت افزار پایین و مربوط به ویندوز می باشد و ارتباطی با این بازی ندارد. یکی از راههای برطرف کردن آن افزایش virtual memory می باشد. برای اطلاعات بیشتر عبارت (خطای ISDone) در اینترنت جستجو شود.
تذکر4: این بازی از امولاتور WiiU تحت عنوان Cemu استفاده می کند! آخرین نسخه این امولاتور یعنی v1.15.10 در این ریپک فیت گرل لحاظ شده است. ضمنا برای اجرای این بازی، تنها داشتن یک سیستم 4هسته ای مناسب و با گرافیک معقول، کافیست! چرا که امولاتور Cemu پیشرفت بسیار زیادی داشته و می تواند بدون افت فریم این بازی را اجرا کند.
تعداد دیسک | |
فرمت DVD-5 | 2 |
شناسنامه | |
عنوان | The Legend of Zelda: Breath of the Wild |
ژانر |
|
سازنده |
|
ناشر |
|
تاریخ انتشار |
|
نسخه | FitGirl |
لطفا قبل از ارسال نظر موارد زیر را در نظر داشته باشید:
- نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد.
- دیدگاهتان فقط مربوط به این محصول و یا مشکلات و پیشنهادات مربوط به این محصول باشد.
- نظراتی شامل زمان ارسال، هزینه ارسال، کد پیگیری و .. را فقط از طریق صفحه تماس با ما بیان کنید.
- نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد و در اختیار کسی نیز قرار داده نخواهد شد.
- از ایمیل معتبر استفاده کنید تا در صورت نیاز به پاسخگویی بیشتر از طریق ایمیل مکاتبه شود.